شرکت /span>>/>»دل« اولین سری لپ تاپهای دارای قابلیت »مولتی تاچ« خود را معرفی کرد.
اولین سری از این لپ/span>>/>تاپها تحت عنوان Sport و نخستین لپتاپ مولتیتاچ شرکت دل است که دارای صفحه نمایش ۱۷/۳ اینچی LED به همراه پردازنده 2.1GHz دو هستهای اینتل پنتیوم T4300 و Gb4 رم DDR3 با مقدار باس 1066GHz و کارت ویدیویی ATI Radeon HD 4570 و 320Gb هارد دیسک داخلی است.این لپتاپ دارای سیستمعامل ویندوز7 نگارش خانگی و با قیمتی در حدود ۸۰۰ دلار یعنی حدود 800 هزار تومان خودمان، روانه بازار شد. دومین لپتاپ از این سری بنا بر اعلام این شرکت بیشتر برای مصارف استودیویی و فیلمسازی ساخته شده است و دارای امکانات قابل توجهی است.این لپتاپ با نام تجاری Studio 17 Touch روانه بازار میشود که توانایی پخش فیلمهای با کیفیت بالای 1080pi را نیز دارد. این لپتاپ از پردازنده اینتل Core i7 و 8Gb حافظهDDR3 و دو هارد دیسک 500Gb بهره برده است. شایان ذکر است در این لپتاپ یک رایتر بلوری دیسک و کارت صوتی Soundblaster X-Fi به همراه کارت گرافیکی یک گیگابایتی ATI Mobility Radeon HD 4650 بکاربرده شده است. سیستمعامل این لپتاپ که طبق اعلام این شرکت در ماه دسامبر روانه بازار شد ویندوز7 نگارش نامحدود است و با قیمتی در حدود ۲۹۰۰ دلار (خودتان ضرب در 1000 کنید!) عرضه خواهد شد. (خداوکیلی چند نفرتون میرید بخرید؟! البته اگه همون قیمت 800 هزار تومنیش بود شاید میخریدیما...! نه!؟) سایت خود شرکت دل هم اینگونه تعریف کرده البته ریزهکاریهاش رو بخونین. Techspot.com ،Dell.com ، Electronista.com.
واحد علمی مشق عشق
آغاز فعالیت مشاورهای مشق عشق؛
/span>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>
امروزه درک سنتی و پایینی از برنامهریزی درسی در مدارس و آموزشگاهها حاکم است. درکی که برنامهریزی درسی را /span>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>محدود به مدیریت زمان و مدیریت زمان را محدود به دفترهای برنامهریزی که انباشته از جداول و قفسه های زمانی هستند، میکند. این دفترهای برنامه ریزی با اندکی تغییر از روی هم کپی و پیدرپی منتشر میشوند و بسیاری از دردسرهای دانشآموزان هم به دلیل استفاده از همین روشها و ابزارهای کهنه است. پس یک خانهتکانی واقعی در این زمینه لازم است. این عواملی است که نویسندهی کتاب »خودم میتوانم« آنهارا انگیزهی نوشتن خود دانسته است. واحد علمی ماهنامه مشق عشق سعی دارد تا این قسمت را محلی دائمی برای ارائهی راهکارهای جدید تحصیلی کند. آقای بهروز فمی تفرشی در قسمت اول این کتاب سخنی دارد با مشاوران عزیز که ما قسمتی از آن و پس از آن اصولی برای دانشآموزان ضعیف، متوسط و قوی را تقدیم شما مشاوران و دانشآموزان عزیز میکنیم: »جامعه با هزار باید و نباید (بی دلیل و منفعت) دانشآموزان را به بند میکشد و از همه بدتر به آنها انگ راحت طلبی، بیمسئولیتی، ناتوانی و... میزند. ولی باور کنیم بچههای این دوره توانمند و باهوش اما خودناباورند. ما مشاوران میتوانیم مرهم و پشتوانهی نسلی آزرده باشیم. بیشتر دانشآموزان به ما مشاوران نیاز مبرم دارند ولی خودشان از این موضوع آگاهی ندارند. امروز ما مرجع مدیران، معلمان و اولیا هستیم.
خوشبختانه مشاوران توانمند توانستهاند نقش مؤثری در برخی از مدارس ایفا کنند. باید جایگاه واقعی خود را در مدرسه و نظام آموزشی بازیابیم و این مهم دست نخواهد داد مگر آن که توانمندی و اطلاعات حرفهای خود را ارتقا دهیم. تفکر سنتی و اداری جایگاه ما مشاوران را تغییر نمیدهد. نباید منتظر بود تا کسی این جایگاه را به ما هدیه کند. در این رابطه به دستورالعمل و بخشنامههای اداری چشم ندوزیم. این یک واقعیت است که برای حل مشکلات، بیش از امکانات سخت افزاری، به جنبش فکری و تحول نرمافزاری نیاز داریم.«
*اصولی برای دانشآموزان ضعیف و متوسط:
اینگونه دانشآموزان قبل از اینکه ناتوان باشند، درماندهاند. آنها نمیدانند چگونه درس بخوانند و عقبماندگی خود را جبران کنند. نمونههای زیادی نشان دادهاند که ضعیفترین دانشآموزان هم اگر فنون کار را بدانند، میتوانند به میزان قابل توجهی پیشرفت کنند. هنگام برنامهریزی، این دانشآموزان باید خود فهرستی از تکالیف و اموری هفتگی تهیه کنند. سپس از میان آنها کارهای مهمی که به آنها علاقه دارند و امکان اجرای آنها 50،50، است، توسط مشاور انتخاب شود. بعد از آن، چینش امور مشخص شده باز به عهدهی خود دانشآموز است. با گذشت زمان و اطمینان از بهتر شدن انگیزهی دانشآموز، بهتر است برخی از تکالیف و کارهای هفتههای بعدی را خود انتخاب کند، تا مجبور به تصمیمگیری شود و فعالیتهای خود را پیشبینی کند و از همه مهمتر خود را کنترل کند.
*اصولی برای دانشآموزان قوی:
اینها،خودگردان اند و معمولاً تمایل ندارند که دیگران در امور تحصیلیشان دخالت کنند. البته میل زیادشان به پیشرفت، آنها را وادار به توجه به تجربهها میکند. بهتر است این دانشآموزان خود تکالیف و امورشان را انتخاب و چینش کنند. نقش مشاوران در این باره ارائهی پیشنهاد، بر نحوهی اجرای برنامه و نظارتجلوگیری از اشتباهات است. هدف مشاوران در مواجهه با دانشآموزان قوی، عمق و شتاب دادن به درس خواندنشان و ارائهی تکالیف تکمیلی است.
*حالا حرف خودمان:
متأسفانه در ابرکوه، رابطهی ما و مشاوران شکرآب است! رفاقت بین دانشآموزان و مشاوران وجود ندارد. مقصر هم هر دو طرف اند. ما مشاوران را معلمی میدانیم که فقط سال اول میآمد سر کلاس و مشاوران هم صمیمیت و دوستی بیشتر با ما را مثل اینکه کسر شأن میدانند. علاوه بر اینها، مشکل بزرگتری هم وجود دارد و آن نحوهی مدیریت مدارس است. توجه افراطی و نابخردانه به امر کلاس و درس، راه آزادی عمل و شکوفایی و تکمیل ظرفیتهای فرهنگی، عقیدتی و از همه مهمتر، علمی را از ما گرفته و همچنین توجهِ در حد اسم و رسم به مشاوران عزیز و کارایی آنها و اجازه ندادن به ایشان برای اجرای ایدهها، تحقیقات و بررسیهای میدانی بر دانشآموزان، بال و پر آنها را هم مثل معاونان پرورشی بستهاست. اینگونه مشکلات را میتوان با برخورد رودرروی ما و مشاوران و اگر لازم شد، مدیران، حل کرد. ارتباط ما و مشاوران حلقهی گم شدهای دارد که تا با هم نگردیم پیدا نمیشود. از همینجا از دانشآموزان صاحبنظر و مشاوران دعوت میکنیم که پای هم بنشینیم. انشا ا... تابستان امسال نقطهی شروع این اصلاح باشد!
حتماً ادامه دارد... .
واحد علمی مشق عشق
پیشرفتهای جمهوری اسلامی ایران؛
در طول تارخ بشر، هرجا که علم با تکیه بر توحید شکفته، میوهای جز سعادت و نیکبختی نداده که چراغ راهی نباشد برای آیندگان. اینکه چرا علم باید خدایی باشد تا سراجی باشد بر مرکز حقجو و برهانخواه هر آدمی از آنجا نشئت میگیرد که علم مُنوّر تنها از وجود منوّر سرچشمه میگیرد و هرکه چشمهای شد، باید جست که چه کرد تا به منبع جهان پیوست. گویند که علم را جز به بهانهی نیکروزی بشر نباید اندوخت؛ درست است ولی علم وقتی نیکروزی میآورد که نیکپیای در پس آن باشد. گهگاه میبینی که بزرگترین اندوختههای عقل بنیآدم را عدهای به یغما برده، از آن ظلم سازند که مظلوم بدان بچلانند و به این فکر کنند که به به از این درایتمان که کاری بسیار نافع کردیم. این که چه میشود که گاهی مردمان خردورز و علمجو دانش خود را به ارزنی فروشند و بدانند که به که میفروشند و چه فتنهها از خریدار دانش برافروزد، جای عجب ندارد که منشأش همان نا نیکپیای است. کسی که والد علم است، اگر به آن منبع نامتناهی وصل نباشد و مستقل از او بنگرد، این چنین عقلش را به متاع اندک دنیا میفروشد و متعاقباً آخرتش را(که البته خدا نکند!). این همه آسمان ریسمان بافتن از چه روی؟! بعد از انقلاب نورانی ایران اسلامی، آن علت شکوفه دادن علم، یعنی تکیه بر علم خداوندگار یکتا، باز جان تازه گرفت و کسب علم را از حالت صنعت پر سود به ارزش پر جود، تبدیل کرد. این نوجوان ولی پختهی سی و یک ساله، یعنی ایران اسلامی، در این مدت همچون ابن سینای 12 ساله کسب علم را خارج از فرمولهای اقتصادی و سیاسی و نظامی، بلکه برای مخلوقات ، بل در ره خداوندگار مخلوقات دانست و جای هیچ کتمان از علم تازهاش نگذاشت که ابلهان عالم مادی، این کنند که ما نکنیم! یادمان هست که آن بزرگ زن قهرمان که عمر کوتاه ولی پربارش را در ره علم گذاشت، وقتی از جانب اغرب عالم (غربی ترین!) نزدش آمدند که علم رادیواکتیویته را به ما بیاموز، باشد که متاعی هنگفت تو را دهیم، گفت: اگر علم، مراست، خود دانم که چه کنم و رفت و در جلسهای عظیم نکته به نکتهی استفاده از جدید عنصر را که رادیوم اش خوانند، به جهانیان عرضه داشت. ایران اسلامی، به رقم تمام تحریمها و کارشکنیها و بعضاً خیانتها با استقامت مثال زدنی دانشمندان با خدای خود و مردم عالمپرور خود توانست که از آن واردکنندهی پولدار، خود را مبدل سازد به تولید کنندهی رَهدار، که داند به که ارزاند و به که گران! به که خضوع کند و به که غرور! به که بخشد و از که ستاند! بزرگی از ایرانمان گفت رمز موفقیت آن باشد که در بادی امر مسئله را باز شناسی و در پسش، در سایه سار نورانی ایمان، از علم و دانش استفاده کنی که این رمز عالمِ پارساست! اگر بخواهیم حقاً و انصافاً از جهشهای علمیمان بگوییم، با آن همه بلایای علمی و فرهنگی که بر این ملت رفت، باز ما را یارای آن نیست که منصف باشیم. با آنکه بعضی از وضع علمی کشور شِکوِه دارند که در پارهای حق دارند و در پارهای نه، ولی مَراماً نمیتوان از مهندسان جهادگر بی سنگر دوران دفاع مقدس گذشت. انصافاً نمیشود که از سد سازان و راه سازان و ساختمان سازان دوران بازسازی کشور گذشت. حق نیست که از عالمان ادبی و هنری خود که در این سی و یک سال یار و همراه جمهوری اسلامی ایران بودند، گذشت. عقل نمیگذارد که از پزشکان سینا اندیشه و کیمیاگران حیّان رُو و از ریاضیدانان و منجمان غیاس الدینی و ابوریحانی بی تشکر عبور کرد. کلی گفتیم و به جزء نپرداختیم که این هم حق نبوَد. از آنان که با تمام دل، ایمان، دعا و علم، در ره پر فراز و نشیب فیزیک هسته پا نهادند، تا مرهمی باشند بر برق خانههامان و یاوری باشند از برای کشاورزانمان و دوایی باشند بر دل افگار بیمارانمان و از خود داروسازانمان که با این همه تحریم، با هر پیشرفتی، مشت میکوفتند بر سنگهای خارای شرق و غربمان و از رویانمان که با بزغاله هایش ما را از بابت حملهی آقا گرگهی هموفیلی و دیگر گرگها مصون داشته. از هوایمان و از فضایمان هم باید تشکر کنیم که ایرانمان را در آسمانها هم به پرواز درآوردند که به ثریا رسیم و فخر جهانیان باشیم و تشکر میکنیم از ... . تشکر نهاییمان اولاً از خداست، ثانیاً از حجت خداست، ثالثاً از روح خداست، رابعاً از ولی و علیِّ خداست و خامساً از ملت خداست، که هیچ لحظه ما را بی رهنمود نگذاشتند. ماییم و ادامهی راه، که نباید این علم خدایی بماند در راه!
/span>>/>(انتخاب سبک آمیخته و کمی ادبی متن، با بچههای واحد علمی مشق عشق!)
واحد علمی مشق عشق
تولید علم یا چرخش علم! مسئله این است!!
*چرخش علم/span>>/>: آموختن علوم جدید و قدیم و تعلیم آن به دیگران.
*تولید علم: آموختن علوم جدید و قدیم و کشف علوم جدیدتر با آنها.
از این دو تعریف تفاوت تولید و چرخش علم معلوم است. کشور ما درگیر این مسئله است که چگونه میتوان از چرخش بیرویهی علم یک فاز بالاتر رفت و جهتی به آن داد که بتوان تولید کرد. تولید علم میتواند به شدت سرمایه آور باشد.کشف روابط جدید فیزیکی و شیمیایی، دستیابی تخصصی به علوم در انحصار کشورهای بخیل، راهیابی به جمع ملل دارای بیماران خارجی، صرفه جویی در واردات علم، سود هنگفت در صادرات علم، استفادهی بهینه از منابع طبیعی، و حتی بالا بردن سطح فرهنگ ملت، کسب عزت در جهان، محبوبیت در بین اقشار مختلف مردم دنیا و ...، از مزیتهای تولید علم است. ولی مضرّات چرخشِ علمِ تنها، دست کمی از عقب نشینی در جنگ رودررو ندارد. کوتاه شدن افقهای علمی، فرار مغزهای ملت،ضررهای پیدرپی واردات علم، متمرکز شدن بودجههای علمی برای چرخش آن، از دست دادن غرور ملی و اعتماد به نفس جوانان و... . چرخش علم، درست است که لازمهی تولید علم است ولی توجه نامتعارف به آن لطمات سنگینی را به بار میآورد. متأسفانه نظام آموزش ما- نگفتیم نظام آموزش و پرورش، چون که با کوتاهی همه، نظام پرورش هنوز شکل نگرفته- دانشآموزان را به جای آشنایی با راههای کنجکاوی، تیزبینی، خلاقیت و نوآوری با روش های پس ختام(!)، طوطی شدن(!) و (...)خوانی، آشنا میکند. اگر بخواهیم از این گرداب علمی خارج شویم، یکی از راههایش، توجه بیشتر به نوع بارآوری دانشآموزان است. باید آنها را خلاق،کنجکاو، جویا، پویا، آگاه، مسئولیت پذیر، پیگیر، متعهد و معتقد پرورش داد. همه، از خود دانشآموز تا مشاوران و دبیران و وزیر و ... گرفته، چارهسازند، پس همه هم مقصرند که تاکنون کاری و آگاهیبخشی نکردند! هزینهای که صرف تشویق دانشجویان به کارهای پژوهشی میشود، یک چندمش اگر در سطوح پایینتر خرج شود بازدهی غیرقابل وصف خواهد داشت. امکانات پژوهشی در سطح مدارس کشور به صورت مُحَقّرانهای پایین است. کسی تقصیری ندارد، چون پژوهش هدفمند برای مدارس مثل تقسیم صفر بر صفر است(!). هنوز دانشگاه ما در این مورد میلنگد، چه رسد به ... . (البته محض اطلاع کسانی که از این مقاله بیش از حد شاد شدند بگوییم که وضع ما نسبت به قبل خیلی بهتر است و کارها در این جهت بسیار بیشتر اما هنوز جا دارد و ضرورت.) ما نیازمند تغییر در روش بارآوری و پرورش خود هستیم. دیگر کودک نیستیم که مادرمان غذا در دهانمان بگذارد! بیایید و سطح کار بر تولید علم را از دانشگاهها به دبیرستانها و راهنماییها بیاورید. در مقطع راهنمایی به جای اینکه ما را مثلا به رشتهی مطلوبمان سوق دهید، استعدادهایمان را کشف کنید. کارتان شده گرفتن آزمون آزمایشی و هوش! در ایران ما کشف استعداد و تواناییهای بالقوهی خدادادی این طور نباید باشد! بال و پر دانشآموزان بسته است! موفقیت را فقط درس خواندنِ صرف، میدانیم در صورتی که کسب علم و فهم و شکوفا کردن استعدادها، شاخصهی سعادت است! دروس تحصیلی ما از بس چرخیدهاند، دیگر هرز شدهاند! با این کار فرصت به روز شدن از ما گرفته میشود! این تنها یک راهکار بود. ادامه دارد... .
ابوالفضل شفیعی
در پستوی طبابت!
مطلب قابل بیان در خصوص رشتهی پزشکی، طول دورهی این رشته است. پشتکار درونی و حقیقی عامل موفقیت و حفظ نشاط در سپری کردن این رشتهی با ارزش است. تأمل و دقت در انتخاب این رشته جایگاه ویژهای دارد که با انتخاب آگاهانه میتوان به وظایف سنگین این انتخاب به خوبی عمل کرد و در پایان سرافراز و پیروز به درجهی دکتری رسید.
نظام آموزش پزشکی عمومی شامل 5 دوره است:
1- دورهی علوم پایه: /span>>/>این دوره ضمن آشنا نمودن دانشجویان با مباحث پایه، آمادگی لازمرابرای یادگیری علومبالینی در آنان بهوجودمیآورد. طول این دوره 5 ترم است.
2- دورهی فیزیوپاتولوژی: آگاهی از مبانی فیزیولوژیک، شناخت مکانیزم بیماریها و عوامل مؤثر در آنها، نشانههای بیماریها و تشخیص و درمان آنها، مطالبی است که شما میتوانید آنها را فرابگیرید. طول این دوره 6 ماه است.
3- کارآموزی بالینی: شناخت آثار و علائم بیماریها از دیدگاه بالینی و آزمایشگاهی و به دست آوردن تواناییهای لازم در به کار بردن اندیشه، استدلال و نتیجه گیری سریع در طراحی عملیات پیشگیری و درمان است. طول این دوره 20 ماه است.
4- کارورزی بالینی: پرورش مهارتها، تقویت قدرت تصمیمگیری در مقابله با مسائل بهداشتی و درمانی و قبول مسئولیت در مقابل اقدام لازم، هدفهای این دورهی مهم است که 18 ماه طول میکشد.
5- کارورزی: این دوره کنکور کارورزی دارد که کلیاتی از دروس 4 دورهی قبل است.
*پس از اتمام این مراحل، فارق التحصیلان این دوره ملزم به خدمت در مناطق محروم کشور عزیزمان هستند تا هم یاور مردم باشد و هم تجربیات خود را تکمیل کنند. بازار کار رشتهی پزشکی از منزل شخصی پزشکان شروع و تا بیمارستانها، کلینیکها، درمانگاهها، اورژانسها و کلیهی مراکز درمانی در بخشهای دولتی و خصوصی، ورزشگاهها و ... گسترش مییابد و در صورت بضاعت مالی، امکان تأسیس مطب را نیز میتوان یکی از بخشهایی دانست که پزشکان اشتغال خود را فراهم میکنند. رشتهی پزشکی با همهی سختیهایی که یک دانشجو در راه آن متحمل میشود، متأسفانه در بازار کار خود دچار مشکلاتی شده که بعضی مطالب نگرانکنندهی آن در حد حرفهای معمولی مردم کوچه و بازار درآمده ولی واقعیت هر رشته جدای از مدیریت توانمندی که جهت جذب فارغ التحصیلان دانشگاهها لازم است، این است که دانشجوی با انگیزه و دارای پشتکار، کار شایستهی خود را مییابد. *!اطلاعرسانی پیرامون رشتههای درخواستی پذیرفته میشود!*
سید جلال الدین حق پرست