جنگ ما بر سر دین بود یا کشور؟
انقلاب اسلامی، یکـی از شـگرفتـرین انقـلابهای دنیاسـت که از قیـام عاشـورا و مـردی از تبار عاشوراییان نشأت گرفته است. یکی از نگینهای درخشان این انقلاب، جنگ تحمیلی-اصطکاکی 8 سالهای بود که میدانی شده بود برای رشادت و جوانمردی. در جنگ و پس از جنگ، مثل قبل از جنگ، آمریکاییها از داخل و خارج که از انقلاب و پیروزی مردم از جنگ هراسان شده بودند، به دنبال راهی برای تحریف انقلاب اسلامی بودند، پس اشکالاتی بر انقلاب و اصول عقیدتی ما وارد کردند؛ از جمله اینکه با سوء استفاده و فهم از شعارهای دوران دفاع مقدس که از قلب مردم میجوشید و نشانگر کینهی آنها از ظلم و استکبار و بی دینی بود، نظیر /span>>/>»جنگ، جنگ، تا پیروزی و یا راه قدس از کربلا میگذرد« ایرانیان مسلمان و شیعهی علی(ع) را متهم به جنگ طلبی، تجاوزگری و طمع کردند و گفتند، اینکه جنگ شما برای اسلام بوده، شعاری بیش نیست. ولی این حرف لطیفهای است که مردم حقیقت جوی دنیا را به خنده وامیدارد، چراکه: صدور انقلاب را که از زبان مبارک امام شنیدیم، کشور گشایی و جنگ طلبی نبود. در این مورد بعداً بحث میکنیم.
1- جنگ از سوی رژیم بعث آغاز شد و کشور ما تنها به دنبال دفاع بود نه کشورگشایی، چون خود در ابتدای راه بود و فکر به کشورگشایی و جنگ به طور کل به ذهن هیچ یک از رهبران کشور و در صدر همه، امام(ره) خطور نمیکرد. اصطلاح
2- جبهههای ما بیشتر از آنکه جای جنگ باشد، تجلیگاه و مبلغ دین بود. یعنی در هر گوشهای که نظر میکردی، قرآن بود و همهمهی راز و نیاز رزمندگان. نه ریایی بود و نه هراسی. همه آمدهبودند که بروند. اینکه بعضی ابلهان میپندارند بعضی برای کوپنش آمدند و امتیازات بعدی، باید بدانند که جنگ و جهاد در راه خدا توفیق حضور میخواهد. آنها که در متن جنگ و تصمیمگیریهای آن بودند، رزمندگان واقعی اند، و آنها که برای اعتبار رزمندگی آمده بودند- که البته بسیار اندک و ناچیزند- مترسکانی بودند که بیشتر برای ترس خودمان از ایمانمان بودند و نه برای ترساندن بی ایمانان! سهم ملیگرایان و تودهایها و دیگر احزاب اوایل انقلاب، با آن همه ادعا، جز اندکی بیش نبود که گاهی همانها هم موی دماغ رزمندگان مخلص ما میشدند.(آن طور جبهه رفتهها از خاطراتشان در برخود با کومونیستها و لیبرالها تعریف می کنند.) در ضمن، حساب منافقین و مبلغین و فریبخوردگان آنها، جدا!
3- غربی ها و در صدرشان آمریکا و انگلیس، در حال ترویج بیبندوباری، تنبلی، نومیدی، انحراف از دینداری و ایمان و در کل، تجاوزگری بودند. این تحرکات داشت کم کم کل بلاد اسلامی را فرامیگرفت که ایران انقلاب کرد، جنگ کرد، خون داد تا سخن امام، یعنی ادای تکلیف بر دوش را تحقق بخشد، چه نتیجهی آن پیروزی باشد و چه شکست. که نتیجهی آن، بیداری مردم مسلمان و غیر مسلمان بود.
4- جهانیان که تا آن زمان ما، انقلاب ما و اسلام ما را فقط از زبان رسانههای غربی شنیدهبودند و ذهنیت کامل و صحیحی نسبت به ما نداشتند -که ندارند- با دیدن واقعهای مثل جنگ تحمیلی، دریافتند که هنوز هم میتوان در جهان امروزی ارزشمند زندگی کرد و ارزشمند فدا شد-همان حلقهی بزرگ گمشدهی تمدن غرب، یعنی ارزش- فهمیدند که انقلاب و اسلام و ملت ایرانزمین نه جنگطلب است و نه بیفرهنگ، بلکه ارزش خود را ارج مینهد، حال آنکه به ضررش باشد که این عین فرهنگ متعالی و عین تمدن والای اسلامی- ایرانی است.
5- در دین و مذهب ما این حکم است که هر عمل باید با نیت خدایی انجام شود. جهاد در راه خدا، یکی از تجلیگاههای عمل به احکام اسلامیاست. جهاد، فتوای امام زمان و یا نائب او در عصر غیبت را میطلبد، که این را امام(ره) انجام داد.
*****
یادمان هست که امام فرمود: ایران برای اسلام است، نه اسلام برای ایران! این سخن را گفت و مهر محکمی بر دهان به اصطلاح روشنفکران تمام اعصار ایران زد. ایران وقتی برای خدا و دینش یعنی اسلام باشد ناموس ما میشود. ایران وقتی فدای امام زمانش باشد خاکش درّ و گوهر میشود و خونی که به خاطرش ریخته شده طلا میشود. ایران وقتی ارزش دفاع کردن دارد که خود از ارزشهای والای انسانی و الهی، تعالیم نبوی و آموزههای أئمّه دفاع کند. رفقا، این دنیا، صحنهی کشف ارزشهاست. اگر ارزش را بشناسیم و گرامیاش بداریم، خودمان هم ارزش میشویم. همانطور که خاک ایران از اسلام دفاع کرد و خودش از بالاترین ارزشها شد. حالا جواب سؤال را درمییابیم:
«کشور ایران از اسلام دفاع کرد و خدا هم از ایران؛ پس ما اول از اسلام دفاع کردیم و بعد از ایران!»
محمدرضا فلاحزاده