مشق عشق

این است میدان انتظار! (ماهنامه داخلی دانش آموزان عضو انجمن اسلامی شهرستان ابرکوه)

مشق عشق

این است میدان انتظار! (ماهنامه داخلی دانش آموزان عضو انجمن اسلامی شهرستان ابرکوه)

پای صحبت آقا؛

دیدار با دانش­آموزان عضو انجمن اسلامی 24/12/1383

قسمت اول:

از دیدار صمیمانه با شما جوانان عزیز خیلى خوشحال و خرسندم. فضایى که شما جوانهاى عزیز، با اخلاص و صفاى خودتان در هر محیطى که حضور دارید، ایجاد مى‌کنید، حقیقتاً براى بنده یک فضاى بسیار شیرین و جذاب است. یقیناً زبده‌ى جوانان کشور، جوانان دانش‌آموز و دانشجو و طلاب علوم دینى‌اند. هرچه احساس تعهد و مسؤولیت و کار در بین این قشر عظیم و میلیونى بیشتر باشد، ارزش جوان بالاتر مى‌رود؛ و نباید شک داشت که انجمن‌هاى اسلامىِ دانش‌آموزى از جمله مجموعه‌هاى بسیار پُرتلاش و پُرکار و با ایمان محسوب مى‌شوند. لذا من دیدار با شما را مغتنم مى‌شمارم، به شما به چشم عناصرى بسیار عزیز نگاه مى‌کنم، قدر شما را مى‌دانم و این امید را در دل مى‌پرورانم که ان‌شاءاللَّه در آینده‌ى این کشور، نقش و فعالیت شما بتواند آرزوهاى بزرگ این ملت را برآورده کند.

یکى از مهمترین آرزوهاى هر جوانى در سنین شماها - چه پسر، چه دختر - این است که در محیط و جامعه‌یى که زندگى مى‌کند، این خصوصیات را مشاهده کند: جامعه‌ى او،یک جامعه‌ى پیشرفته از لحاظ علم و مدنیت باشد؛ از عدالت و روابط اجتماعىِ انسانى و اخلاق انسانى برخوردار باشد و افق روشنى براى همه‌ى افراد - بخصوص جوانان - وجود داشته باشد. کار بزرگى که ملت ما در بیست‌وشش سال پیش انجام داد - یعنى پدید آوردن انقلاب اسلامى - اگر پنجاه سال و یا حتّى سى سال زودتر انجام گرفته بود، امروز این جامعه‌ى آرمانى را در کشور و خانه‌ى خودمان داشتیم. وقتى مشروطیت به‌وجود آمد، یا سالهاى بعد از مشروطیت، اگر ملت ایران توانسته بود همان کارى را بکند که در انقلاب اسلامى کرد، راه از آن زمان شروع مى‌شد و ما امروز مى‌توانستیم شاهد جامعه‌اى باشیم که هم از لحاظ علمى و صنعتى پیشرفته است، هم یک جامعه‌ى برخوردار از عدالت است، هم یک جامعه‌ى برخوردار از احساس معنویت و ایمان معنوى است - که این براى جوانها خیلى مهم است - ولى وقتى ملت ایران تشنه‌ى چنان تحولى بود، نگذاشتند این تحول صورت بگیرد. این‌که مى‌گویم نگذاشتند، یک محاسبه‌ى کاملاً دقیق و علمى دارد؛ نه این‌که ملت ایران نمى‌خواست یا حاضر به فداکارى نبود؛ چرا، لیکن در دوره‌ى مشروطیت از بى‌تجربگى ملت و رهبران آن استفاده کردند و حرکت عظیمى که در این کشور علیه استبدادِ درازمدت پادشاهان - که سرچشمه‌ى همه‌ى بدبختى‌ها بود - به‌وجود آمده بود، به بیراهه کشاندند و از درون آن‌را پوچ و منهدم کردند.

البته آن‌روز دشمن به‌طور مشخص دولت انگلیس بود و در دنیا همان نقشى را ایفا مى‌کرد که امروز امریکا ایفا مى‌کند. هدف آنها سلطه، دست­اندازى، جهانگشایى، دخالت در امور ملتها براى مکیدن ثروتهاى ملى و عقب نگهداشتن ملتهاى آسیا و آفریقا و هر جاى دیگر بود. در همان قدمهاى اول با استفاده از روش‌هاى پیچیده، مشروطه را به غیر آن راهى که ملت براى آن حرکت کرده بود - یعنى راه استقلال و آزادى در زیر سایه‌ى اسلام - منحرف کردند؛ ده پانزده سالى هم که گذشت، انگلیسى‌ها بدل فن مشروطه و حرکت عظیم ملت ایران را زدند؛ یعنى رضاخان پهلوى را سرکار آوردند. ملت تجربه نداشت؛ حتّى رهبران هم تجربه نداشتند؛ بنابراین دشمن توانست کار خودش را بکند؛ لذا آغاز این حرکت بزرگ، هشتاد نود سال تأخیر افتاد و در طول این مدت هر کار توانستند، با این ملت مظلوم و با این کشور کردند. پهلوى‌ها را سر کار آوردند، براى این‌که سلطه‌ى بیگانه را - که مکمل سرنوشت سیاه ملت پس از استبداد داخلى بود - بر ملت تحمیل کنند؛ و چون مى‌دانستند ملت با پیشرفت‌هاى دنیا آشناست، براى این‌که اشتهاى بسیار صادقانه‌ى ملت به پیشرفت را فروبخوابانند، با ابزارهاى زرق و برق تمدن، سر ملت را گرم کردند و حقیقتِ تمدن غربى را - که علم و پیشرفت بود- از او دریغ کردند و ملت را به ظواهر سرگرم ساختند؛ مثل بچه‌یى که گرسنه است و ممکن است سراغ غذا برود؛ اما به‌جاى دادن غذاى داراى پروتئین و ویتامین، با پفک نمکى اشتهایش را از بین ببرند تا دیگر میلى پیدا نکند؛ این کار را با ملت کردند. سالها این ملت در سختى‌هاى ناشى از سلطه‌ى بیگانه گذراند تا این‌که زمینه براى انقلاب اسلامى آماده شد. رهبرى حکیم، پُرقدرت، با اراده و عزم راسخ و نافذ در همه‌ى دلها، در میان مردم به‌وجود آمد و وارد میدان شد؛ ملت هم تجربه پیدا کرده بودند؛ لذا انقلاب اسلامى شکل گرفت و این دفعه ترفند دشمن بى‌اثر ماند؛ چون ملت و رهبران در انقلاب اسلامى تجربه پیدا کرده بودند. این دفعه در انقلاب اسلامى، با استفاده‌ى از تجربه‌ى مشروطیت، هم ملت ما، هم رهبران­روحانى­ماوهم روشنفکران صادق ما فهمیدند که باید حصار معنوى - یعنى حصار ایمان، ارزشهاى انقلابى و حصار بیدارى - را در مقابل توطئه‌هاى دشمن محکم نگه دارند.

این‌که مى‌بینید ملت ما بعد از بیست‌وشش سال «مرگ بر امریکا» را فراموش نمى‌کند، به‌خاطر این است که غفلت از توطئه‌ى استکبار جهانى همان، و اسیر توطئه شدن همان. در واقع «مرگ بر امریکا»یى که مردم ما مى‌گویند، مثل همان «اعوذ باللَّه من الشّیطان الرّجیم» است که اول هر سوره‌ى قرآن قبل از «بسم‌اللَّه ‌الرّحمن ‌الرّحیم» گفته مى‌شود. استعاذه‌ى به خدا از شیطان رجیم براى چیست؟ براى این است که انسان مؤمن یک لحظه حضور شیطان را فراموش نکند؛ یک لحظه از یاد نبرد که شیطان آماده‌ى حمله به او و انهدام حصار معنوى و ایمانىِ اوست. «مرگ بر امریکا» هم براى این است که ملت فراموش نکند سلطه‌گران جهانى منافع سرشارى که در این کشور داشته‌اند و دست آنها کوتاه­شده،ازیاد نبرده‌اند. آنها همیشه دنبال این هستند که همان منافع را باز در داخل این کشور براى خودشان تأمین کنند و به قیمت نابودى استعداد جوانان و آینده‌ى این کشور، بر ثروت و علم و فناورى خود بیفزایند. پس ملت ایران دیر شروع کرد؛ از انقلاب اسلامى شروع کرد. این تغییراتِ عظیمِ عمیقِ اجتماعى{که در آغاز گفته شد،} باید در طول چند نسل به‌وجود بیاید. ما امروز مبالغ زیادى از این راه را پیش رفته‌ایم... .  

                                                                                                                           ادامه در شماره­ی بعد... .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد